ف قاف

تشنه وصل وی ام آتش دل کارم ساخت

ف قاف

تشنه وصل وی ام آتش دل کارم ساخت

هر سال به شب های قدر که می رسیدیم

ورد زبانم بود که برویم بازار

مگر بازار چه داشت؟

مگر فرق آنجا با با جاهای دیگر چه بود؟


به یاد همه شبهای قدر بازار و جلسات اخلاقی که در حسرتشان ماندم



+هنوز صدای هق هق گریه هایش در گوشم است...


اربعین به ما رسید و ما به تو...



پی نوشت: نوحه وبلاگ



سایتان بر سرمان مستدام ...

+ وَ یَمْکُثُ فى ظِلِّهِمْ



غروب جمعه ها دلگیر است.

چون

میهمانی تمام شده است.

و 

داریم خداحافظی می کنیم...


هذا یُومُ الْجُمُعَةِ وَ هُوَ یَومُکَ 

اَنَا یا مَولاىَ فیهِ ضَیْفُکَ وَ جارُکَ



آسمان کویر لوت بعد از سیزده سال بارید.

دلم که از کویر لوت خشک تر نیست!

کمی بر دلم ببار...



*

صبح 

داخل اتوبوس , اصرار دارد فال حافظی بخرم.

اصرار می کند.

نیت می کنم , فالی برمی دارم.

----------------

عصر

با مردی به فروشگاه می رود.

مرد برایش لباس گرم می خرد.

----------------

...





پاسخ داد: با روضه حسین (ع) نفس تازه می کنم...

-------------------

هوای شهر آلوده است.

شهر تعطیل است.

دنبال مجلس روضه ای می گردم...

-----------------

شاید....



نباشی , نیستم...

------------------------------

پ.ن.1: اگر حجت خدا در زمین نباشد, زمین, اهلش را در خود فرو می کشد.

پ.ن.2: فال حافظ زدم آن رند غزلخوان می گفت/ زندگی بی تو محال است تو باید باشی

پ.ن.3:  (+)         



دستم را محکم بگیر.

مبادا دوباره گم شوم...

------------

پ.ن.: می دانم با تو هیچ وقت گم نخواهم شد.




دو خط موازی بودیم.

چگونه به هم رسیدیم؟



579 صفحه دارد.

به علاوه یک صفحه سرخ.

صفحه 409.

رسیده ام به داستان مسلم (ع).

کاش هیچ وقت به 409 نرسم...


------------------------------------------------

پ.ن.: "کتاب آه" را از دست ندهید.




باران بعد از روضه

یعنی دست خالی بیرون نیامدیم...



کمی آن طرف تر نشسته است.

قبل از نماز جماعت می خواند:

دویدم و دویدم 

به کربلا رسیدم

کنار چشمه آب 

یه مشک خالی دیدم

...





می خواست عاشورایش متفاوت باشد.

میهمان شما شد...




در عزایت سیاه پوش شده ام.

شاید سیاهی های دلم...