شب ِ قدر ِ ...
پنجشنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۱، ۰۳:۱۹ ب.ظ
هر سال به شب های قدر که می رسیدیم
ورد زبانم بود که برویم بازار
مگر بازار چه داشت؟
مگر فرق آنجا با با جاهای دیگر چه بود؟
به یاد همه شبهای قدر بازار و جلسات اخلاقی که در حسرتشان ماندم
+هنوز صدای هق هق گریه هایش در گوشم است...
توفیق نداشتم
آخه خونمون هم 3دقیقه با دفترشون فاصله داشت
یادش به خیر چهارشنبه ها وقتی از تو خیابون ایران عبور می کردم جوونای هم تیپ خودم رو می دیدم که دارن دسته دسته به طرف کوچه ملکی میرن و سیق الذین آمنوا الی الجنته زمرا
عاش سعیداو مات سعیدا