غم این دل بواتت خورد ناچار...
يكشنبه, ۲۵ آبان ۱۳۹۳، ۰۸:۴۱ ب.ظ
سطور زیر حاصل غم دلی است مرکب با تنها غزل سروده مثلثِ حافظ.
راقم سطور حین سیاه کردن دفترش به نوای زیر دل سپرده بود. از دستش ندهیذ.
+
سبت سلمی بصدغیها فؤادی
قلبم اسیرت شد. همان روز، یادت هست؟
اما من یادم نیست.
یادم نیست کی بود و کجا؟
فقط یادم هست اسیرت شدم.
شاید در ازل...
راقم سطور حین سیاه کردن دفترش به نوای زیر دل سپرده بود. از دستش ندهیذ.
+
سبت سلمی بصدغیها فؤادی
قلبم اسیرت شد. همان روز، یادت هست؟
اما من یادم نیست.
یادم نیست کی بود و کجا؟
فقط یادم هست اسیرت شدم.
شاید در ازل...
نگارا بر من بیدل ببخشای
و واصلنی علی رغم الاعادی
دست های کریمت را باز کرده ای
و به سائلان می بخشی
اما من که سائل نبودم
اصلا من هیچ نبودم
اما می شود از کرم ببخشید بر منِ هیچ
تشنه وصل وی ام آتش دل کارم ساخت
و واصلنی...
حبیبا در غم سودای عشقت
توکلنا علی رب العباد
...
امن انکرتنی عن عشق سلمی