ف قاف

تشنه وصل وی ام آتش دل کارم ساخت

ف قاف

تشنه وصل وی ام آتش دل کارم ساخت

تپش های قلبِ یک عاشق

يكشنبه, ۲۵ آبان ۱۳۹۳، ۰۹:۰۹ ب.ظ

نمی دانم چند روز بود.

یک هفته بود یا یک ماه.

اما قلبم دچار تپش بود.

گویی می خواست سینه را بشکافد و بیرون بزند.


تا جمعه.


عصر بود.

آخر هفته خوبی داشتم.

و عصر جمعه را برخلاف هفته های پیش،

با حالی خوش سپری می کردم.


صبح دفتر انجمن، کلاس عربی عراقی بودم.

وصف العیش می کردم.

و حال خوشی داشتم.


ظهر مامان از سفر پرسید.

- می روی یا نه؟

- مگر دست من است؟


عصر بود.

عصر جمعه.

مستند پیاده روی تازه تمام شده بود.


عصر بود.

عصر جمعه.

و پیغامی در واتس آپ.

- همسفر کوله ات را ببند


و من

مجنون شدم

و قلبم

تندتر می زند...



غم های دل  (۰)

دل غمگین نیست
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی