کربلانامه [7]
چهارشنبه, ۱ آذر ۱۳۹۱، ۰۷:۴۹ ق.ظ
بعد از نماز صبح
آفتاب طلوع نکرده است.
کمی ناخوشی...
به زیر چادر سیاهت خزیده ای و دراز کشیده ای.
مادر مشغول خواندن دعاست.
لبنانی ها جلوتر دعای صباح را می خوانند.
و تو
وتو از زیر چادرت سیاهت خیره شده ای
خیره خیره
به گنبد طلایی اش نگاه می کنی
که باد پرچم سرخش را به رقص درآورده است.
و تو محو آن شده ای...