ف قاف

تشنه وصل وی ام آتش دل کارم ساخت

ف قاف

تشنه وصل وی ام آتش دل کارم ساخت

بوی پیراهن خونین

پنجشنبه, ۱۱ آبان ۱۳۹۱، ۰۸:۱۸ ب.ظ

 

یوسف، ای گمشده در بی سر وسامانی ها!

این غزل خوانی ها، معرکه گردانی ها

 

 سر بازار شلوغ است،‌ تو تنها ماندی

همه جمع اند، چه شهری، چه بیابانی ها

 

چیزی از سوره یوسف به عزیزی نرسید

بس که در حق تو کردند مسلمانی ها

 

همه در دست، ترنجی و از این می رنجی

که به نام تو گرفتند چه مهمانی ها

 

خواب دیدم که زلیخایم و عاشق شده ام

ای که تعبیر تو پایان پریشانی ها

 

عشق را عاقبت کار پشیمانی نیست

این چه عشقی است که آورده پشیمانی ها؟

 

 "این چه شمعی است که عالم همه پروانه اوست؟"

این چه پروانه که کرده است پر افشانی ها؟

 

 یوسف گمشده! دنباله این قصه کجاست؟

بشنو از نی که غریب اند نیستانی ها

 

 بوی پیراهن خونین کسی می آید

این خبر را برسانید به کنعانی ها

 

 

 

 

 

مهدی جهاندار

 

  • ۹۱/۰۸/۱۱
  • ف قاف

اول ضمیر غائب مفرد

غم های دل  (۲)

  • دوست علوم کامپیوتری
  • سلام دوست گلم.
    چقدر قالب وبلاگت قشنگ شده.آدمو حسابی هوایی می کنه!!!
    سلام عزیزم
    مثل همیشه خیلی قشنگ بود.
    موفق باشی
    پاسخ:
    ممنون که سر میزنی عزیز...
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی