ف قاف

تشنه وصل وی ام آتش دل کارم ساخت

ف قاف

تشنه وصل وی ام آتش دل کارم ساخت

۱۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بک الدخیل یا عشق» ثبت شده است

آرزوهایش را روی کاغذهایی نوشت.

آن ها را در چندین پاکت قرار داد.

و برای پدر و مادرش , دوستان صمیمی اش , موسسه ای خیریه و خداوند فرستاد.

می خواست بداند چه کسی می تواند آرزوهایش را برآورده کند.

                                                                                 چندین روز گذشت , خبری از پاسخ نبود.


...حدود یک هفته بعد اولین پاسخ به دستش رسید , از طرف موسسه خیریه بود.

نوشته بودند:((...برآورده کردن آرزوهایتان متحمل هزینه فراوانی است که از عهده ما خارج است.))

پاسخ پدر و مادرش دومین پاسخ بود:((فرزند عزیزم , خودت از وضع زندگیمان باخبری.می دانی که...))

چند روز بعد دوستان صمیمی اش در پاسخ نامه اش نوشتند:

((چه طور با خودت فکر کرده ای ما می توانیم آرزوهایی به این بزرگی را برآورده کنیم.مگر ما....))


آخرین پاسخ از طرف خداوند بود.

نوشته بود:

برایم کاری ندارد بر آوردن هر آرزویی که برایتان خیلی است....


 اَللّـهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ قَلیلاً مِنْ کَثیرٍ...

 وَهُوَ عَلَیْکَ سَهْلٌ یَسیرٌ

(دعای افتتاح)


به نام او...

باران را دیده ای, که گاهی چه طور ناگهانی می بارد.

                      دقیقا وقتی که فکر می کنی دیگر از باران خبری نیست.

                      دقیقا وقتی که همه , همه از آمدنش نا امیدند. 

                      دقیقا وقتی که منتظرش نیستی.

           ناگهان می بارد و تر می شوی , خیس می شوی .

  

مثل وقتی که از همه جا و همه کس نا امیدی و ناگهان........

مثل وقتی که غم های عالم تمام دلت را پر کرده اند و نا گهان...... 


هُوَ الَّذِی یُنَزِّلُ الْغَیْثَ مِن بَعْدِ مَا قَنَطُوا وَیَنشُرُ رَحْمَتَهُ وَهُوَ الْوَلِیُّ الْحَمِیدُ (شعرا -28)

جعبه مداد رنگی یک رنگ کم داشت.

نقاشی هایش هم همینطور.

گویی نقاشی های رنگی اش سرد و منجمد بودند.ایستاده و بی تحرک...

رنگی باید پیدا می کرد تا به نقاشی اش بال بدهد.

نقاشی ها پرواز کنند و اوج بگیرند.

                                               اما چه رنگی؟؟؟

  

صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَ نَحْنُ لَهُ عابِدُونَ (بقره-۱۳۸)